سفرهایی که در زمان به وسیله ی ذهنمان انجام میدهیم میتوانند در زندگی ما را خوشحالتر یا خلاقتر بکنند.
این جمله را با دقت بخوانید و در ذهنتان آن را موشکافانهتر بررسی کنید، عبارات و ضربالمثلهای زیادی هم برای این نصیحت وجود دارند. وقتِ آن است که با این مسئله رو به رو شویم: هرنوع ترتیب و قرار دیگری میتوانست قوانین فیزیک را به مبارزه بطلبد.
اما با وجود ایدههای بیشماری که بخش اعظمی از مردم عامه به پذیرش آن میشتابند، خطرات زیادی برای شکستن این حصار و گذاشتن پایمان به فرای این مرزها وجود دارد. مشکل همینجا است، من سر این مسئله بحث خواهم کرد و حرفم را به کرسی خواهم نشاند.
از زمانی که روانشناسان متعدد سعی در آموزش نوع نگاه و طرز تفکر مثبت کردهاند، این مطلب را چاشنی کار خود داشتند که سوالات ذهنی یا آشفتگیهای ذهنی با ناراحتی و آشفتگیهای روزمره ما در ارتباط است، خیلی از مردم، حتی با دانستن این موضوع از فواید بیشمار مدیتیشنکردن، گذر میکنند و بدترین قدمی که ممکن است در این راستا برمیدارند: آنها باور دارند که زمان حال چیزی است که ما همیشه، تنها آرزوی بودن در آن را داریم.
برای همین، هرموقع که حس کردیم ذهنمان به سمت مصاحبۀ کاریِ خجالتآوری که دیروز گند زدیم سُر خورد، یا هروقت به سمت کنفرانس فردا در برابر تمامی اعضای شرکت که استرس زیادی را به ما القا میکند کشیده میشود _ وقت آن است که ذهنمان را مثل اسبی وحشی که رَم کرده است، به سمت لحظۀ حال بکشیم.
اما آشفتگیهای ذهن همیشه هم به عنوان یک مسئله یا نکتهای منفی به حساب نمیآید. چرا که در بسیاری از مواقع میتواند در زندگی کمک شایانی را به ما بکند. مثلا اگر از نظر خلاقیت در لحظه گیر افتاده باشیم، آشفتگی ذهنی دقیقا برای حافظۀ هنگ کردهی ما مثل یک دکمۀ ری استارت میماند و ذهن ما را به سمت کانالهای مختلفی رهنمون میکند، که آنتنِ حال حاضر قادر به صیدِ آنها نیست.
اگر از نظر احساسی قفل کرده باشیم، این آشفتگی میتواند احساسات سرکوب شدهی ما را آزاد کرده و به بروزشان کمک کند. (اگر در آسانسور گیر کرده باشیم، خب، دیگر از چنین لحظههایی که نمیتوان فرار کرد، در چنین اوضاعی فقط باید برای صداکردنِ حراست فریاد بکشید).
حقیقتاً اگر این کار از روی آگاهی و قصد، و همچنین از روی تأمل و تعمقی عمیق پیش گرفته شود _ به همان اندازه عمیق که در مدیتیشن از قوهی فکری و ذهنیتان کمک میگیرید _ سفرهای ذهنی نیز فواید بیشماری در بیشمار بستر و شاخۀ مختلف دارند. این سفر میتواند ما را خوشحالتر، تلیقینیتر، سودآورتر و حتی صرفهجوتر کند. این سفر قادر است تا ما را به پدر و مادر، دوست و همسر بهتری تبدیل کند.
بازگشت به گذشته
به پیشنهاد محققین و روانشناسان در این زمینه، این کار را بکنید: (به عکس کسی که سالهای سال قبل با او قرار گذاشته و او را دوست میداشتهاید، زل بزنید. واکنش احساسیای که شما در این لحظه خواهید داشت _ البته در صورتی که شما عجیب و غریب، افسرده یا در یکی از بدترین حالاتتان نباشید _ به غایت مثبت خواهد بود. حتی اگر این فرد قلب شما را خرد و خاکشیر کرده باشید، شما بدون هیچ تلاش خاصی سعی میکنید تا تمام احساساتی که به آن فرد داشته و قلبتان را به وسیلۀ آن بارور کرده بودید را به یاد بیاورید).
بعضی افراد در دور و اطراف ما هستند که مثلاً سکهای از زمانهای خیلی دور دارند، شاید اوایل صده ی 300. جالب است که این افراد معتقدند که این سکه به آنها احساس نوستالژی میدهد (چگونه یک نفر میتواند برای دورانی که هیچوقت در آن زندگی نکرده است احساس نوستالژیک داشته باشد؟) نوستالژی خالص _ که به معنی واقعی کلمه یعنی (اشتیاق برای خانه) _ ابزار احساسی قدرتمندی است.
آن عکس از معشوقۀ سابق شما که این چنین توانست احساسات عمیقی از شما را برانگیخته کند ، نوعی از احساس درجه یک و عمده محسوب میشود. این احساسات میتواند از فایلها و عکس و فیلمهای قدیمی شما بیرون کشیده شود، یا بازیگری با موهای بلند که دیگر در قید حیات نیست. این ابزار و اشیاء، وسیله خوبی برای این هستند که خودمان را محک زده و بدانیم که چهقدر از آن زمان تا به حالا پیشرفت کردهایم.
یکی از تحقیقاتی که در چند سالِ اخیر در این زمینه انجام شده بود، نامِ سودِ زندگی را بر خود داشت، در این پروژه ریشههای زندگیِ هرروزه ی مردم، برای ساختنِ و ایجاد روزی جدید که هیچوقت قابل فراموش شدن نبود تنظیم و تعدیل میشد. ساختن یک روزِ فوق م مثل شکستن هیزم برای آتش میماند: یعنی دوباره به شما سود میرساند. اولین نتیجه و پیآمدِ آن، خود آن نتیجه و جالب بودنش است. دومین حاصلِ آن، لذتِ گسترش یک خاطرهی خوب از یک خوشگذرانیِ خوب است.
تحقیقی که توسط یک روانشناس کانادایی در این زمینه انجام شد، پیشنهاد میکند که پدر و مادرهایی که حس میکنند بین آنها و فرزند یا فرزندانشان فاصلۀ زیادی افتاده، از خاطرهنگاری یا خاطرهشناسی در این باب کمک بگیرند. ممکن است پدر و مادرها از خود بپرسند که: (پس آن خانوادهی خوشحالی که همیشه با شادی و فرح کنارِ هم جمع میشدند کجا رفت؟)، این درحالی است که مادر به ضیافتی که بر سر میز شام آماده کرده، و کودکانی که حواسشان تماماً به گوشیهایشان است نگاه میکند و افسوس میخورد.
حالا وقتِ آن است که عکسهایی که در اصفهان یا هرگوشۀ دیگری از جهان گرفتهاید از آلبوم بیرون آورده و با هم مرورشان کنید. ببینید! این عکسها و این خاطرات دروغ نمیگویند. شما همیشه با هم خوش بودهاید. این عکسها برای زمان خیلی دوری نیستند. این خانواده همان خانوادهی درون عکس است، این همان مادر است، با همان لطف و مهرِ همیشگی. شما هیچجا نرفتهاید، هیچ فاصلهای بین شما و فرزندانتان نیفتاده، فقط نیاز است تا برخی مسائل یادآوری شوند.
خاطره نگاری و یادآوری خاطرات جادهای رؤیایی و زیبا برای رسیدن به قدردانی است، سود و فایدهای که روانشناسان و فیلسوفان در صدد رسیدن و به دست آوردنش بودند. به نقل از کتابی در باب شکرگذاری و قدرشناسی: (خوشحالی به قدردانی و تشکر رهنمون نمیشود، اما قدردانی به شادی، چرا).
برای خواندن ادامه مطلب کلیک کنید
با سایت دانشگاه زندگی همراه شوید
قدرتمند کردن صدا در سخنرانی ؛ با این ترفندها صدایتان را شفا دهید!
حفظ تمرکز و توجه مخاطبان هنگام همهمه و شلوغی در سالن سخنرانی
یک ,کرده ,است، ,هم ,میتواند ,آنها ,را به ,در این ,است که ,که در ,به سمت
درباره این سایت